- صفحه نخست
- تورها
- ویزا
- in coming tour
- گردشگری
- اطلاعات تماس
ساعت حدود 11 زدیم سمت باتومی گرجستان. تو راه 10 لیتر بنزین زدیم بعدش هم از این کارواشا بود 1لیر و نیم بود . اومدیم بشوریم یه نفر بود جارو میکرد اونجارو ، اومد برامون راهش انداخت خودشم کامل شستش دیگه ، منم 2لیر دادم بهش و اومد نیم لیر رو پس بده گفتم نمیخواد برای خودت. کلی خوشحال شد به ترکی دعا میکرد ... 600 تومن انعام دادم انقدر خوشحال شد ولی تو ایران 5هزار تومن میدی ناراحت هم میشن
طرفای 12 رسیدیم ازونگل و تازه فهمیدیم بهشت یعنی چی ، تو برناممون بود که 2 ساعت اونجا باشیم ولی بعد 2 ساعت همه هم عقیده بودیم که شبو اینجا بمونیم و دور برکه رو پیاده روی کنیم و از محیط و هوا لذت ببریم.
صبح ساعت 8 بیدار شدیم آماده شدیم و یکم از صبح و منظره اونجا لذت بردیم بعدش ساعت 9 زدیم سمت مرز گرجستان . از ترس اینکه بعد از مرز پمپ بنزین نباشه تصمیم گرفتیم آخرین بنزین گرون ترکیه رو هم بزنیم تا خیالمون راحت بشه.
10 دقیقه مونده بود به لب مرز
گرجستان ، صف طولانیه ماشین های سنگین ترسوندمون، گفتیم باز اوضاع صف و اعصاب خوردیه،ولی برعکس رسیدیم دیدیم ماشین های سواری 4 تا بیشتر نبودن که راهنمایی کردن مسافرا بدون وسایل پیاده شن و فقط پاسپورت نیازشونه ، راننده هم تو ماشین بمونه. ما هم پیاده شدیم رفتیم تو صف آدما که دیدم تو صفی که هستیم دارن 15لیر پول پرداخت میکنن و منم پولی همرام نبود ، یکم پرس و جو کردم فهمیدم اشتباه ایستادیم اصلا،اون صف برای خود ترک ها بود که اگه میخوان برن گرجستان باید 15لیر پول بدن ولی برای بقیه ملیت ها پولی نمیخواد. یجورایی مثل عوارض خروج از کشور خودمون بود. رفتیم داخل باز دوتا صف میشد که ملیت ترک و بقیه ملیت هارو جدا کرده بود،اون صف هم 4 دقیقه ای تموم شد و رفتیم داخل از اونور هم باز مهر ورود زدن و وارد خاک گرجستان شدیم به همین راحتی ، و همزمان با ما بابا با ماشین هم کارش تموم شد .
جالبیش این بود ما در حین رد شدن از راهروها به دلیل شیشه ای بودن محفظه ، ماشینمونو میدیدیم که داره کارش تموم میشه و کلا خروج از مرز ترکیه و ورود به گرجستان 10 دقیقه هم طول نکشید و یک جالبیه دیگش این بود که راننده اصلا از ماشین پیاده هم نشد. چقدر هم که مسئولاشون با روی خوش کارارو انجام میدادن که آدم لذت میبرد ولی متاسفانه تو کشور خودت... ، یکم به حال مرز خودمون و اون کارایی که هموطنامون میکردن تاسف خوردم و وارد کشور
گرجستان شدیم.
به محض ورود و هر چه بیشتر به باتومی که یک ساعت بیشتر راه نبود نزدیک میشدیم بیشتر متوجه حال و هوای شهر و کشور میشدیم.
بعد رفتیم تو پارک 6می که با نم نمی که میومد بی نظیر شده بود قدم زدیم و باغ وحش هم نفری 2لاری بود (3500 تومن) که کوچیک بود ولی هزینه زیادی هم نمیشه (حداقلش گور خر قشنگی داشت) آکواریوم هم کنار همون دلفیناریوم هست که از ساعت 11 الی 18 باز هست فقط ساعت 2 الی 3 به علت غذا دادن به ماهیا میبندنش . اونم هزینش 2لاری بود (3500 تومن) اینم زیاد بزرگ نبود و اگه نرسید بریدش چیزی رو از دست ندادید .
ساعت 3 شده بود و یک ساعت وقت داشتیم،و متاسفانه هم باطری دوربین یک خط داشت و هم مموری موبایلم پر بود یادم رفته بود رو لبتاب خالیش کنم، یکم خوردنی گرفتیم برگشتیم هاستل و یکم غذا خوردیم هم باطری شارژ کاردیم تا 4 که رفتیم دلفیناریوم. جای هر کس مشخصه تو بلیطش و با توجه به ABCD بودن بلیطت تو راهرو مشخص میرید و سر جای خودت باید بشینی. واقعا دیدنی بود این یکیو واقعا پیشنهاد میکنم از دستش ندید ، خیلی خوب بود. 45دقیقه طول میکشه نمایششون بعدش رفتیم سمت ساحل یکم رو سنگا کنار آب نشستیم .تصمیم گرفتیم یه مرکز خریدی که تو مپ میدیدیم رو بریم تا عصر بشه بریم سمت رقص فواره ها.(بین راه پارک آبی هم پرسیدیم که گفت بستست بخاطر هوا)
تا ساعت 7 هم اونجا بودیم رفتیم سمت رقص فواره ها ولی دیدیم خاموشه ، وقتی پرسیدیم گفتن ساعت 9 ال 12 شب روشنش میکنن ، ما هم رفتیم یه رستورانی تا 9 بشه و اونجا هم خینخالی و آجاریان رو امتحان کردیم که بد نبود، خینخالی خوشمزه تر بود ، ساعت 9رفتیم رقص فواره ها که دیدنی بود اونم ما دوس داشتیم. طرفای 10 گفتیم باز بریم سمت هاستل که بریم همون ساحل کنار مجسمه علی و نینو که موتور کرایه کنیم. بین راه داشتیم حرف میزدیم متوجه نشدیم پلیس بهمون ایست داده،وسطای راه دیدیم یک ماشینی کنارمون یه چی گفت و اشاره عقب کرد، نگاه عقب کردیم دیدیم پلیس داره آژیر زنان میاد دنبالمون :)))
هیچی دیگه ما زدیم کنار پلیسه خودش پیاده شد با ادب اومد کنار ماشین و یه چیزایی گفت ما نفهمیدیم و انگلیسی هم کم بلد بود،فقط فهمیدیم گفت الکل تست ، با دستگاهی که تو دستش بود از بابا تست گرفت که من پکیده بودم از خنده چون بنده خدا بابا نمیدونست تست الکل اصلا چجوری میگیرن. فکر کنم هموطنان عزیز خیلی اونجا فعال بودن چون این اولین بارش بود ولی دو بار دیگه هم فرداش از بابا باز تست گرفتن. تست که گرفت عذر خواهی کرد رفت و واقعا پلیسای گرجستان خیلی با ادب بودن.
کنار ساحل هم دو تا موتور دو نفره کرایه کردیم هر موتور نیم ساعتی 25لاری هست (43هزار تومن) ولی اگه چونه بزنید کم میکنن. ما دو تا موتور گرفتیم هر کدوم 15لاری که جمعا شد 30لاری (52 هزار تومن) .دیگه ساعت یک شب بود ولی امن بود که برگشتیم هاستل
تا بیدار شدیم زدیم سمت
تفلیس . (با این خارجیا تعارف نکنیدا اصلا سرشون نمیشه خخخخ ، داشتیم صبحانه میخوردیم تو آشپزخانه هاستل به یک پسره فرانسوی دیدیم از اتاقش اومد بیرون تعارف کردم ، اومد نشست خداروشکر زود سیر شد رفت :))))
رسیدیم
تفلیس که اولین جای دیدنی ، که ستاره دار بود دریاچه لیسی بود . چیز خاصی نداشت و یکم آرامش خوبی داشت بقیه تفریحات کنارش هم برنامه ای براشون نداشتیم (کارتیگ . پینتبال ...) . تفلیس خیلی شهر شلوغیه و خیلی اذیت شدیم موقع هتل پیدا کردن. 8 تا هاستل مشخص کرده بودم ولی همشون یا پر بودن یا اینکه خیلی کثیف بودن و اصلا جوری نبود که بشه با خانواده موند . تعداد صرافی ها در
تفلیس کمتر از ترکیه هست ، خلاصه همینجوری که میگشتیم یه هتل دیدیم که ظاهرش بد نبود گفتیم اینم بپرسیم که خوب بود قیمتش همونجا موندیم. مستقر که شدیم رفتیم سمت پل صلح. تو تفلیس تا دلتون بخواد کلیسا هست. یکم از پل و پارک کناریش لذت بردیم تا ساعت 12 برگشتیم هتل. تو رستوران که بودیم یکی اومد هی سمند سمند میکرد رفتم ببینم چی میگه که دیدم خودشم سمند داره و خوشحال شده سمند ایرانی دیده، از حرفاش و حرکات دستش فهمیدم که داره میگه تاکسی هستم و اینو به پول ما 10 میلیون خریده بود اونم قسطی،فکر میکرد سمند ما ال ایکسه که گفتم نه همش مثل همن ولی اسمش سورنه خخخ
صبح رفتیم سمت مجسمه مادر (کارتلیس ددا) . برای رفتن به مجسمه مادر از سه راه میتونید برید. یکی با ماشین . دوم از راه پله که از پایین تا بالا پله درست کردن برای رفتن پیاده. سوم هم از راه تله کابین که تقریبا باید برید سمت پل صلح سوار بشید (چون با تلکابین نرفتیم دقیق نمیدونم مبداش کجاست) . متاسفانه مجسمه رو به شهره و نمیشه عکس خوبی ازش گرفت . همون بالا 3تا از جاهای دیدنی
تفلیس هست ( مجسمه مادر،قلعه ناریکالا،باغ گیاهشناسی تفلیس) .
طرفای 7 زدیم سمت خیابون روستاوولی . خیابون قشنگیه و شلوغه و مثل خیابون استقلال استانبول توش ساز میزنن. و اونجا هم یک ایرانی دیدیم که داشت روسری و دستبند میفروخت و انگلیسی نوشته بود با فروختن اینا میتونم به سفرم ادامه بدم . یکم باهاش حرف زدیم فهمیدیم روز 70ام سفرش بود و ما هم ازش خرید کردیم.
میشه تو اون خیابونه و میدان آزادی تا ساعت 12 شب موند چون هم خیابون زنده ایه و هم خوردنیای زیادی از جمله شیرینی محلیشون (چورچخلا) اونجا میفروشن.ساعت 12 به بعد اکثر چیاشون تعطیل میکنن ما هم یه بار دیگه پل صلح رو رفتیم و یکم خوراکی گرفتیم چون هنوز سیر بودیم بخاطر ساندویچه و رفتیم هتل.
ادامه دارد ...